
چشم و همچشمي:پایان نامه درمورد تجمل گرايي
ژانویه 30, 2019چشم و همچشمي
چشم و هم چشمي به معني رقابت است. [1]رقابت و چشم و همچشمي، از ديگر زمينههاي رواج تجمل گرايي در ميان جوانان است. اگر رقابت در جهت صحيح صورت گيرد، سبب پيشرفت و تكامل انسان ميشود، اما اگر به سمت امور مادي و تجمل گرايي هدايت شود و فرد بكوشد با نوع پوشش و آرايش خود از ديگران عقب نماند، سرانجام خوبي نخواهد داشت.[2]
گاهي اوقات افراد طبقه پايين سعي ميكنند هرچه بيشتر شبيه افراد طبقات بالا شوند. از ديگر سو، افراد طبقات بالا كه ميبينند بين آنان و افراد ديگر طبقات تفاوتي نيست، ميكوشند با خريد كالاها و لباسهاي گرانقيمت، مانع شبيه شدن افراد طبقات پايين شوند.[3]
مدها، الگوهايي فرهنگي هستند كه از سوي بخشي از جامعه پذيرفته ميشوند و دوره زماني نسبتاً كوتاه دارند و سپس فراموش ميگردند.[4]
مُد، يكي از ويژگيهاي همرنگي با جماعت است كه سعي ميكند افراد را با يكديگر همرنگ كند. مد، برعكس تشريفات، سبب ميشود افراد شبيه اشخاص طبقه بالاتر شوند و در حقيقت نوعي رقابت بين افراد است.
طبقات متوسط و پايين با مشاهده ولخرجيهاي ثروتمندان، خود را در دام مصرف غيرمنطقي گرفتار ميكنند و مصرف را نوعي منزلت اجتماعي ميپندارند. همچشمي سبب ميشود كه فرد مانند افراد فاميل، همسايه يا دوست يك لباس بخرد كه نياز واقعي به آن ندارد يا مراسم ازدواج و مهماني دوستانه خود را طبق عادات طبقه ثروتمند برگزار كند.
ممكن است چنين فردي به تغيير دكورخانه، خريد لوازم لوكس و غيرضروري دست بزند كه اصلاً به آنها نياز ندارد. اين امر به زندگي اقساطي ميانجامد و در حقيقت، درآمدي را كه بايد به مصرف بازسازي اقتصادي ميرسيد، به جيب آرايشگران و فروشندگان ميريزد.[5]
4-11 تربيت خانوادگي
تربيت ناصحيح و غلط محيط خانوادگي، يکي ديگر ازعوامل و اسباب تجمل گرايي است .
از خصوصيات و ويژگي هاي اساسي انسان، تربيت پذيري اوست. انسان برخلاف ساير حيوانات كه اساس حركات آنها منشأ غريزي دارد، شالوده شخصيّت و اعمال و رفتار او را تربيت خانوادگي او تشكيل مي دهد. امام علي(ع)، آن هنگام كه امام حسن(ع) در سالهاي نوجواني و جواني قرار داشت، به او فرمود: « إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ ؛ همانا قلب جوان همچون زمين خالي از هر بذري است كه هرچه در آن بپاشي، ميپذيرد. پس من به تربيت تو پرداختم پيش از آنكه دلت سخت شود».[6]
بر اين اساس، فردي که در محيط خانوادگي و جامعه اي رشد يافته که بزرگترها، الگوي صحيحي براي مصرف و شيوه ي مناسبي براي مخارج و استفاده و بهره وري از امکانات و نيروها و پرهيز از هرگونه زياده روي و حيف و ميل نداشته اند، بلکه رو به اسرافکاري و تجمل گرايي داشته اند ، قطعا اين روش هاي ناصحيح و نامتعادل و غيرمعتدل و ناسنجيده ، در ساختار روحي و تربيت آن فرد تأثيرمنفي و نامطلوب مي گذارد و موجب تجمل گرايي و تجاوز از حد و حدود و ميزان و اندازه مي شود و آن را به عنوان يك صفت به دست آمده از خانواده، به اجتماع و نيز خانواده اي كه خود آن را تشكيل خواهد داد، منتقل خواهد كرد؛ مگر اين كه با تغيير اخلاق و تربيت، خويش را از گرفتاري بدان نجات بخشد.
اين نكته در روايات اهل بيت عصمت(ع) و نيز در علوم تربيتي مسلّم است كه مؤثّرترين روش در تربيت، روش عملي است و كودك قبل از اين كه به گفته هاي والدين خود توجه داشته باشد، از حركات و اعمال آنان الگو مي گيرد.
[1] علي اکبر دهخدا،پيشين، ج 17، ص206
[2] فرامرز رفيعپور، آناتومي جامعه، تهران، شركت سهامي انتشار، 1378، بخش 7 و 8.
[3] نك: همو، كندوكاوها و نداشتهها، تهران، شركت سهامي انتشار، 1380، صص 175 178.
[4] احمدرضا غرويزاد، درآمدي بر تئوريها و مدلهاي تغييرات اجتماعى، تهران، جهاد دانشگاهى، 1373، ص 196.
[5] دفتر تبليغات اسلامي شعبه خراسان، پديدهشناسي فقر و توسعه، قم، بوستان كتاب، 1380، ج 2، ص 215.
[6] محمد دشتي ،پيشين، نامه 31
لينک جزييات بيشتر و دانلود اين پايان نامه:
نظر اسلام درباره تجمل گرايي