
منزلت اهلبیت (علیهم السلام) در نگاه ابنحنبل و ابنتیمیه- قسمت ۴۱
اکتبر 7, 2020سبط ابنجوزی حنفی متوفای ۶۵۴ در کتاب تذکره الخواص پس از نقل قرار گرفتن علی (علیه السلام) بر دوش پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای شکستن بتها، از قول سعید بن مسیب مینویسد: «فلهذا کان علی (علیه السلام) یقول سلونی عن طرق السماوات فانی اعرف بها من طرق الارضین و لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا». همو میگوید:
«لم یکن احد من اصحاب رسول الله (صلی الله علیه و آله) یقولها الا علی بن ابی طالب (علیه السلام)».[۸۵۵]
۱۲-۴- مقایسهای نابجا و پاسخ آن:
ابنتیمیه در مقایسهای غیر موجه که از اسلوبهای غیر علمی ایشان است، برای توجیه عدم مجازات قاتل مالک بن نویره در زمان خلیفه اول که خلیفه دوم هم مصر به مجازات بود مینویسد: «اگر ترک مجازات قاتل بیگناه نادرست باشد این امر حجت بزرگی برای پیروان عثمان بر علیه علی است». آنگاه برای اثبات نظر خود دست به توجیهات ناموجهی میزند که مخالف تعالیم مسلم اسلام و قرآن است. برای نشان دادن ضعف بیان ابنتیمیه عین عبارت او بدون تصرف نقل میشود.
عثمان بهتر از امثال مالک بن نویره به تعداد نفوس روی زمین بود. او خلیفه مسلمانها بود و بدون تاویل مجاز کننده قتلش مظلومانه شهید شد و علی قاتلان عثمان را نکشت و این از بزرگترین دلایل عدم بیعت پیروان عثمان با علی بود. اگر علی عذر شرعی در عدم مجازات قاتلین عثمان داشته باشد عذر ابوبکر در عدم مجازات قاتل مالک بن نویره قوی تر است و اگر عذر ابوبکر پذیرفته نباشد بهطریق اولی عذر علی در عدم مجازات قاتلین عثمان پذیرفته نیست اما موضع رافضی ها در مخالفت با ابوبکر در این داستان کوچک و عدم مخالفت با علی در امری بزرگتر از آن از فرط نادانی و تناقضهای آنها است.[۸۵۶]
مطلب فوق متضمن ادعاهای نادرستی است.
۱- با ادعای خود ایشان در این خصوص متناقض است. چون ایشان ادله خونخواهان عثمان را بر علیه امام علی (علیه السلام) باطل میداند. [۸۵۷]
۲- توجیه عدم مجازات قاتل مالک بن نویره با حادثهای که بیست و پنج سال بعد اتفاق میافتد و تناسبی بین آنها وجود ندارد، منطقی نیست.
۳- اتهام زنی ناروا به علی (علیه السلام) در پروژه مشکوک قتل عثمان و پیامدهای آن مشکلی را برای ابنتیمیه و دیگران حل نمیکند.ایشان بهدنبال دلایل بهتری باید باشند.
۴- در میان اهلسنت آزاد اندیشانی وجود دارند که عثمان را در اقدام منجر به قتلش مسئول میدانند. علمای آزاد اندیش اهلسنت عملکرد مدیریتی و شخصیت خلیفه سوم را در قیام مردم و قتل وی دخیل میدانند.
محمد قطب از اندیشمندان سلفی معاصر معتقد است:
در زمان حکومت عثمان مردم علیه نظام فئودالیسم به قیام و مبارزه بر خواستند.این انقلاب ناشی ازاین ادراک مسلمانان بود که دیدند عثمان قوانین شریعت الهی را آنچنان که باید اجرا نمیکند و با حق و عدالت ازلی مخالفت مینماید و بدعتهایی پدید میآورد که روح دین و تحول جامعه را نابود میکند. [۸۵۸]
سید قطب از نویسندگان برجسته معاصر سلفی و برادر بزرگتر محمد قطب مینویسد:
از موارد بدبختی مسلمین این بود که خلافت به عثمان رسید. او پیر مردی بود که تصمیمش از تصمیمهای اسلامی، سست و اراده وی از اعتماد به مروان و پشت سر حقه بازیهای بنی امیه، ضعیف گشته بود. [۸۵۹]
تحلیل محتوایی، میزان سستی ادعاهای ابنتیمیه را در این مقایسه ناروا اثبات میکند و قدحی بر روش امام علی (علیه السلام) که دقیقا منطبق با سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود، نیست.
ابنتیمیه در دفاع ناکام از عملکرد خلیفه اول و توجیه خطای بزرگ خالد، مرتکب چندین اشتباه بزرگ شده است:
۱-۵- مقایسه عدم مجازات قاتلین عثمان با قاتل مالک بن نویره تلاشی بیهوده و نابجا است. زیرا قاتل مالک مشخص بود در حالیکه قتل عثمان در یک قیام جمعی اتفاق افتاد و قاتلین نامعلوم بودند. در زمان قتل عثمان علی (علیه السلام) هیچ سمت رسمی نداشت در صورتی که در قتل مالک بن نویره، ابوبکر خلیفه بود و درخواست قصاص وجود داشت. عثمان بهدلیل عملکرد قابل انتقاد مورد اعتراض مسلمین واقع شد چنین مطلبی در مورد مالک بن نویره مصداق ندارد.
ابنتیمیه درجایی خطاهای حکومتی را در اقدام مردم در زمان عثمان دخیل میداند: «علت قتل عثمان و فتنه آن دوره فقط مروان نبود بلکه عوامل متعددی بود و یکی از آنها امور ناشایستی بود که از مروان سرزده بود». [۸۶۰]
بعد از شهادت امام علی (علیه السلام) جریان حاکم کسی را بهعنوان قاتلین عثمان مجازات ننمود پس کل پروژه بهانه شورش ناحق بود. طبق مستندات قبلی ابنتیمیه بهاین مطلب اذعان دارد.
مروان داماد و همه کاره دستگاه خلافت عثمان بود و رفتارهای ناروای او و حمایتهای بیدریغ خلیفه و بخششهای بی ضابطه از بیت المال و امور فراوان دیگر از جمله ورود بنی امیه، دشمنان تابلودار اسلام به حاکمیت و برخوردهای ناپسند و غیرقابل توجیه با صحابی بزرگ همانند ابوذر و باز گرداندن طرید الرسول به مدینه و غیره. . . موجب قیام بر علیه عثمان و قتل او شد و تلاشهای بی وقفه علی (علیه السلام) برای جلوگیری ازاین واقعه به نتیجه نرسید.
۲-۵- قصاص نفس در برابر نفس هیچ ارتباطی به موقعیت اجتماعی افراد ندارد و خلیفه بودن دلیلی بر چند برابر شدن ارزش جانی نیست.این نوع استظهار مبالغه آمیز که عثمان از همانند مالک به تعداد کل نفوس زمین با ارزشتر بود، یااین جمله که، تفاوت عثمان و مالک آنقدر است که عدد آن را جز خدا نمیداند، [۸۶۱] مشکلی را حل نمیکند و مخالف صریح آیات الهی است.
و ما در تورات علیه یهودیان در باب قصاص حکم کردیم به اینکه جان قاتل در برابر قتلش و چشم جانى در برابر چشمى که از دیگرى کور کرده و بینى جانى در برابر بینى دیگرى که بریده شده، گرفته شود، و هر جراحتى که جانى بر دیگران وارد آورده بر او وارد مىآورند، و قصاص مىگیرند- مگر آنکه آسیب دیده تصدق و احسان کند- پس اگر کسى تصدق کند و قصاص نگیرد، این عمل نیکش کفاره گناهان او مىشود، کسى که حکم نکند بدانچه خدا نازل کرده او و همفکرانش از ظالمانند. [۸۶۲]
۳-۵- قتل مذموم انسانی را داستان کوچک (قصه صغیره) نامیدن نشانه بی اعتنایی ابنتیمیه به مفاد روشن تعلیمات قرآنی است.
قرآن کشتن انسان بی گناه را برابر با کشتن جمیع انسانها و کیفر آن را خلود در آتش میداند لذااین قصه کبیر و عظیم است نه صغیر.
«و هر کس مؤمنى را به عمد بکشد جزایش جهنم است که جاودانه در آن باشد و خدا بر او غضب آرد و لعنتش کند و عذابى بزرگ برایش آماده دارد». [۸۶۳]
به خاطر همین ماجرا (که از حسد و تکبر و هواپرستى انسان خبر مىدهد) بود که ما به بنى اسرائیل اعلام کردیم که هر کس یک انسان را بکشد بدون اینکه او کسى را کشته باشد و یا فسادى در زمین کرده باشد مثل این است که همه مردم را کشته، (چون انسانیت را مورد حمله قرار داده که در همه یکى است)، و هر کس یک انسان را از مرگ نجات دهد مثل این است که همه را از مرگ نجات داده و با اینکه رسولان ما براى بنى اسرائیل معجزاتى روشن آوردند. با این حال بسیارى از ایشان بعد از آن همه پیامبر (که برایشان بیامد) در زمین زیاده روى مىکنند. [۸۶۴]
۴-۵- امتناع پیروان عثمان از بیعت با علی (علیه السلام) از تخلفات مسلم و تفرقه افکنانهای است که نویسنده بدون توجه به آن اعتراف کرده است. معلوم میشود کارشکنی در برابر علی (علیه السلام) با نقشهای از پیش طراحی شده در دستورکار بوده است.
۵-۵- در ادامه ابنتیمیه ادعا میکند عصمت خون عثمان بالاتر از خون علی و حسین است: «فان عصمه دم عثمان اظهرمن دم علی و الحسین». [۸۶۵]
این امر نشانه تصلباین نویسنده حنبلی است. چون خون امام علی (علیه السلام) و سالار شهیدان حسین بن علی (علیه السلام) بهخاطر صیانت از دین و در برابر دشمنان زخم خورده از اسلام بهناحق ریخته شد ولی خون عثمان بهدلیل اجحاف غیرمسموع در استفاده از قدرت و بیت المال ریخته شد. حضرت علی (علیه السلام) و حضرت سید الشهدا حسین بن علی (علیه السلام) از اهل کسا و مباهله و اهلبیتند و هیچ فردی در اسلام واجد ویژگیهای آنها نیست.
به بهانه خون عثمان جنگهای ناحقی بر علیه خلیفه به حق و مستقر و صاحب سیف امیرالمومنین علی (علیه السلام) بر پا و خون هزاران نفر از مسلمین به زمین ریخته شد و تاکنون اسمی از قاتلین در کتب مدعیان و طرفداران خون عثمان با مستندات بدون خدشه ذکر نشده است. توجیه انتقام گیری ناروا از کسی که مسئول قتل خلیفه سوم نبود و دفاع از اشتباه دیگران در عدم قصاص قاتل مالک بن نویره، تعصب بی مورد نویسنده را مشخص میکند.
جامعه شیعه برخلاف جامعه متعصب عثمانی به سفارش اکید مولای متقیان علی (علیه السلام) بهخاطر شهادت مظلومانه آن امام همام دست به فتنه گری و خون ریزی نزد.
حضرت علی (علیه السلام) در سفارشی فرمودند:
ای فرزندان عبدالمطلب، مبادا پس از من دست به خون مسلمین فرو برید (دست به کشتار بزنید) و بگویید، امیرمومنان کشته شد، بدانید جز کشنده من کسی نباید کشته شود. درست بنگرید اگر من از ضربت او مردم او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اعضای او را مبرید، من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که میفرمود: بپرهیزید از بریدن اعضای مرده، هرچند سگ دیوانه باشد. [۸۶۶]
۶-۵- توجیه قتل مالک و عدم مجازات خالد بن ولید نیز از مطالب بیدلیل و غیر مستند بهکتاب و سنت قطعی و معرف تعصب بی مورد ابنتیمیه در دفاع از خلفای قبل از علی (علیه السلام) است. او در این مورد عبارت قابل تاملی دارد: «نهایت چیزی که در داستان مالک بن نویره میتوان گفت اینستکه او بی گناه بود و خالد او را با تاویل کشت و این قتل و قصاص خالد را مجاز نمیکند»[۸۶۷] او سپس میافزاید: «عدم قصاص خالد از اموری است که اجتهاد درآن جایز است». [۸۶۸]
در کجای کتاب خدا آمده کسی میتواند با تاویل خون بی گناهی را بریزد و مبرا از تبعات سنگین آن باشد یا کسی با وجود قدرت و توان، با اجتهاد میتواند از قصاص چشم پوشی کند؟این تاویل و اجتهاد بی ضابطه مبتنی برچه دلیل مشروعی است؟ در ضمن خالد بن ولید از کسانی بود که بعدها تسلیم شد و نقش بارزی در جنگهای کفار بر علیه مسلمین داشت و دخالت جدی او در شکست مسلمین در جنگ احد و شهادت مسلمین بهویژه حمزه سید الشهدا که موجب حزن و اندوه بسیار پیامبر (صلی الله علیه و آله) شد، از مسلمات تاریخ است. اجتهاد این فرد چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
۱۳-۴- نظر تفریطی نسبت به فاطمه (سلام الله علیها):
ابنتیمیه در تحلیل مطالبه ارث حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از ابوبکر نکاتی دارد که با شانیت حضرت و مفاد احادیث مقبول ابنتیمیه سازگاری ندارد و از روشهای جدلی وی در تقابل با مدعیات و مستندات شیعه و التزام به صیانت از خلیفه اول ناشی میشود.
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |