
مداخلات تاب آوری در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی
آگوست 12, 2018مداخلات تاب آوری در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی
مداخله در سطوح فردی ممکن است برمحور پیشگیری و با هدف رشد مهارتها ومنابع سازگاری شخصی قبل از مواجهه مشخص با فلاکتها و بدبختیهای زندگی واقعی باشد. به هر حال رایجترین مهارتها و منابع سازگاری در پاسخ به بحرانها ایجاد میشود واغلب در درون بافتی از درمان مواجه ای اتفاق میافتد. ضمن اینکه شناسایی منابعی که مورد توجه در مداخلات موثرهستند اهمیت دارد، تعیین این که چگونه این منابع به مراجعان منتقل شود هم به همان اندازه مهم است.مداخله در سطح خانوادگی بویژه در زمانی که نوجوان بیش از خانواده تمایل به گروههای همسال دارد نیز ضروریست درعین حال مداخلات در سطح خانواده همانند سطح فردی پیشگیرانه یا متمرکز بر مراقبت در مقابل بحرانها است. مداخله در سطح اجتماعی و محیطی نیز برای ارتقاء تابآوری جوانان مهم است در ادبیات پژوهش به دو محیط: محیط مدرسه و محیط اجتماعی وسیعتر اشاره شده است.جدول (4-2)خلاصه مداخلات تاب آوری را در دانش آموزان نشان می دهد:
جدول (4-2 )خلاصه تاب آور درمانی[1]
محورهای اصلی: | پذیرش[2] | حفاظت[3] | تعهد[4] | تجدید قوا[5] | |||||||
بخش ها: | بنیان ها[6] | تعلق داشتن[7] | یاد گرفتن[8] | کنار آمدن[9] | متمرکز برخورد[10] | ||||||
– مسکن به اندازه کافی
مناسب |
– بهره برداری مناسب از فضای خانواده | – دوره مدرسه را با کفایت گذرانیدن | – شناخت و حفظ مرز های درون خانواده | – ایجاد احساس امید | |||||||
– پول کافی برای زیستن | – یافتن جا هایی که بچه به آن احساس تعلق کند | – داشتن مربیان چالش بر انگیز | – تمرین جرات ورزی | – آموختن درک احساسات دیگران | |||||||
– سالم زیستن | – مشخص بودن مسئولیت ها و وظایف | – طرح ریزی زندگی شغلی | – حل کردن مسائل | – کمک به بچه برای شناخت خودش | |||||||
– دستیابی و تحرک | – کمک به بچه ها برای یافتن دوستان و مشارکت با دیگران | – کمک به بچه برای نظم بخشیدن به خود | – گل وگلدانهایی برای پرورش دادن | – کمک به بچه برای پذیرش مسئولیت های خود | |||||||
– برنامه غذایی سالم | – تمرکز بر زمان ها و مکانهای مناسب | – پر رنگ کردن پیشرفتها | – پرورش دادن علایقشان | – پرورش استعداد ها | |||||||
– ورزش و هوای تازه | -شناختن اصلیت خود | – رشد مهارتها | – رشدتوانایی خود آرام سازی | – آزمودن درمان ها برای مشکلات خاص و استفاده از آن | |||||||
– اوقات فراغت و بازی | – تکیه بر افراد قابل اعتماد | – ایجاد نگرش” فردا روز دیگریست” | |||||||||
– آزاد بودن از تبعیضات | – پیش بینی کردن تجارب خوب با افراد یا چیزهای جدید | – پشت گرمی داشتن به دیگران در مواقع نیاز | |||||||||
– کمک به فرد برای درک جایگاهش در جهان | |||||||||||
– تعلق داشتن، وابسته بودن به دیگران نیست | |||||||||||
( به نقل از هارت،بلینکو وتوماس2007)
نوجوانان بویژه درجهان توسعه یافته، یک سوم ساعات بیداریشان را در مدرسه میگذرانند (روتر، 1979) محیطهای اجتماعی وسیعتری از قبیل همسایگان، شهرستان و کشور ممکن است نقش مهمی در رشد روانی- اجتماعی فرد بازی کنند. تأثیر محیط اجتماعی میتواند از دو چشم انداز جسمانی و اجتماعی باشد.مباحث اندکی در مورد عوامل اجتماعی تابآوری در ادبیات سلامت روانی وجود دارد و نیاز به پژوهشهایی به منظور مطالعه همه گیر شناسی اجتماعی و تأثیر محیط اجتماعی بر سلامت و رفاه بزرگسالان وجود دارد (نورث[11]، سایم[12]، فینی[13]، شایپلی[14] و مارموت[15]، 1996؛ ین[16] و سایم[17]، 1999) این حوزه پژوهشی بررسیهای بیشتر با تمرکز بر نوجوانان را توجیه میکند(اولسون ،2003).
با وجودیکه یافتههای تحقیقاتی چشماندازهای متنوع و متعددی را پیش روی ما قرار میدهند، محققان هم چنان از پیش بینی قطعی این مسأله که چه مکانیسمها و چه زنجیرههای واکنشی به چه پیامدهایی منجر میشوند، بسیار فاصله دارند. این مسئله حتی با پیش بینی زندگی افراد پیچیدهتر از این هم میشود. علیرغم این شواهد چندی از تحقیقات وجود دارند که مسیر درست را به ما نشان میدهد. و به ما کمک میکنند که بدانیم چه نوع شیوههای مداخلاتی از جانب مربیان (اعم از والدین، معلمان و درمانگران) میتوانند به مخاطبین آنان کمک کند تا دوران تحولی خود را پربارتر سپری نمایند
در حالیکه اولین موج پژوهشها درباره تاب آوری برکشف کیفیتهای تاب آوری تاکید کردند، دومین موج پژوهشها به تاب آوری به عنوان یک فرایند تبادلی (متقابل) تمرکز میکنند که بسیاری از این مفاهیم پژوهشی یا در روان درمانی بکار برده میشوند و یا در رشد و تحول کودک تحت عنوان اندیشه های مقابله با استرس مورد مطالعه قرار می گیرند. گرینبرگ پرسش اساسی مرتبط با مصیبت و تاب آوری را اینگونه مطرح میکند که اینکه فرد چگونه می تواند یک سری پاسخهای موثر به استرس بدهد؟ چهار فرایند مرکزی تبادلی در بین محرکهای استرس آور محیطی عبارتند از: (الف) ادراک و ارزیابی اولیه ازعامل ایجاد کننده استرس و معنای هیجانی آن. (ب) توانایی مدیریت هیجان های خود.(ج) مهارت حل مسئله مؤثر. (د) تفسیر شناختی،عاطفی رویداد. (کامپفرو همکاران،2006).
ریچاردسون[18] (2002 )معتقد است موج سوم پژوهشهای تاب آوری باید بر یک همگرایی فرانظری تمرکز کنند که مستلزم نیروهای خود- اصلاحگر[19] در افراد است تا فرایند تاب آوری از قبیل ابعاد معنوی، اخلاقی و زیست شناختی را ارتقاء داده و قوت بخشند.
بروک و گلدشتاین[20] (2001) مفاهیم بنیادی تحقیقات در زمینه تاب آوری برای والدینی که میخواهند با کودکان و خانواده خود تمرین کنند، بکار گرفتهاند. به هر حال درمان تاب آوری درمانی (RT)[21]، یک روش عملگرایانه و استراتژیک است که آشکارا حوزههایی را که برروی آنها کار میکند را اولویت بندی میکند. فوگانی واژه پیچیدگی را مستقیماً در ارتباط با تاب آوری بکار میبرد و تاب آوری را یک سیستم اجتماعی پیچیده در زمان حال، توصیف میکند( بنقل از هارت،بلینکو وتوماس،2007 ).
در برخی از پژوهشها نیز، بین تابآوری و سرسختی با اضطراب و افسردگی رابطه منفی معنیداری ملاحظه شده است و نشان داده شده است که افراد تابآور میتوانند برانواع اثرات ناگوار چیره شوند (انزلیچت، ارنسون، گود و مککی[22] 2005؛ درری و فلوریان[23] ، 1991به نقل از رحیمیان بوگر،1385).
خود تابآوری[24]نیز به عنوان یکی از سازههای اصلی شخصیت برای فهم انگیزش، هیجان ورفتار مفهوم سازی شده است (بلاک[25]، 2005). بلاک معتقد است، خود تابآوری توانایی منطبق ساختن سطح کنترل برحسب شرایط محیطی میباشد. در نتیجه این انعطافپذیری انطباقی، افراد دارای سطح بالای تابآوری با احتمال بیشتری درزندگی خود عواطف مثبت را تجربه مینمایند و اعتماد به نفس بالاتری داشته و در مقایسه با افرادی که از سطح پائین تابآوری برخوردارند، سازگاری روان شناختی بهتری دارند (بلاک و کریمن[26]، 1996، کلوهنن[27]، 1996). افراد دارای سطح پائین تابآوری در مواجهه با شرایط استرس آمیز، به شیوهای خشک یکنواخت، بینظم و آشفته رفتار مینمایند و در هر موقعیتی پیامد رفتاری آنها احتمالاً ناسازگارانه است (بلاک و کریمن، 1996). افراد خود تابآور به عنوان افرادی توصیف میشوند که دارای علایق وسیع ، سطح اشتیاق بالا ، جرأتمندی، مهارت اجتماعی و بشاشیت هستند،آنان فاقد رفتارهای خود شکنانه ، از لحاظ عاطفی آرام ، دارای معنای فردی در زندگی هستند و قادرند شرایط استرسزا را تعدیل نمایند (به نقل از لتزرینگ[28] و همکاران، 2005).
تابآوری بطور آشکار چیزی بیش از یک برآمد یا فرآورده است. پژوهشها نشان دادهاند که نگرشهای مثبت و توانمندیهای فرد در تعدیل استرس، برآمدها و نتایج تابآوری هستندو نه علتهای آن. هسته مرکزی سازه تابآوری را این پیش فرض تشکیل میدهد که «فطرتی بیولوژیک» برای رشد و کمال در هر انسانی وجود دارد که بطور طبیعی و تحت شرایط معین محیطی میتواند آشکار شود (رحیمیان، 1385).
در مفهوم تابآوری بیشتر بر فرایند تأکید میشود تا برنامه، در واقع راتر (1987) معتقد است که بایدبه جای عبارت «عوامل محافظتی» از عبارت «فرایندهای محافظتی» که دربردارنده طبیعت پویای تابآوری است استفاده کرد. پژوهشهای تابآوری نشان میدهند که جهتگیری حوزه پیشگیری، آموزش و رشد باید از توجه به برنامه و آنچه که خواهان آن هستیم، به سوی تأکید بر فرایند و چگونگی انجام آنچه که میخواهیم تغییر یابد. بعبارت دیگر، از تمرکز برمحتوا به سمت تمرکز بر شرایط حرکت کنیم.
امیدواری باعث میشود فرد تابآوری ذاتی خود را باور کند و در رویارویی با مشکلات و آسیبها، به جستجوی کشف توانمندیهایش برآید.ارتقای تابآوری از طریق مداخلههای ترمیمی به منظور ایجاد و یا بالابردن منابع درونی مقابله در افراد حتی بدون استفاده از برنامههای تخصصی، متخصصان ورزیده و ماهر و دیگر منابع پرهزینه نیز قابل اجراست. لذا لازم است مراقبان فقط از چگونگی اعمال خاص (یعنی الگوسازی و تقویت) که رشد منابع درونی و شناختی متعدد را ارتقاء میبخشند آگاه باشند، تا در نتیجه آن، تابآوری و شایستگی را در افراد افزایش دهند (ماستن و پاول[29]، 2003).
برخی پژوهشهای تابآوری بر تغییرات اجتماعی نیز اصرار دارند، میبایست وضعیت بگونهای تغییر یابد که پارادایمهای فردی و حرفهای، از سمت خطر به سوی تابآوری، از کنترل به مشارکت، از حل مسأله صرف به رشد مثبت، از غرب محوری به چند فرهنگیگرایی، از دیدن نوجوان بعنوان منبع مشکلات به دیدن آنها بعنوان منابع و سرمایه انسانی آینده و ازخود محوری به علاقه اجتماعی تغییر یابند. با این حال، تقویت تابآوری علاوه بر ایجاد تغییر در باورهای فردی، نیازمند تغییر در سیاست گذاریها در زمینه عدالت اقتصادی، اجتماعی و آموزشی نیز هست(ماستن، 2001).
پژوهشهای تابآوری، راهکارهائی کلیدی زیر را درباره آموزش و پیشگیری عرضه میکنند: اکثر افراد خود سازنده رشدشان هستند. همه انسانها توان تغییر را دارند.والدین، معلمان، مربیان، درمانگران و مدارس توان تغییر زندگی افراد را دارند و چگونگی آنچه افراد انجام میدهند، اهمیت دارد.باور کارگزاران آموزشی- درمانی به توانمندیهای ذاتی افراد، آغاز گر فرایند تغییر است .پژوهشهای طولی نشان داده است که توانمندیهای فردی در کودکان در سالهای اولیه رشد باعث ادامه فرایند تابآوری در بزرگسالی می شود. حداقل 50% تا 70% کودکانی که در شرایط «پرخطر» رشد کردهاند براساس معیارهای اجتماعی در بزرگسالی نه تنها به زندگی سالم دست یافتهاند، بلکه افرادی مطمئن، شایسته و مهربان نیز بودهاند(ماستن و پاول، 2003).
در پژوهش رحیمیان بوگر (1385)که به منظور بررسی رابطه سرسختی روان شناختی، خود تابآوری و سبک دلبستگی با سلامت روان جوانان و بزرگسالان بازمانده از زلزله بم در مورد 314 نفر انجام گرفت دادههای پژوهش بوسیله پرسشنامه تابآوری و سلامت عمومی جمعآوری شد. نتایج نشان داد که تابآوری، سبک دلبستگی اجتنابی، سبک دلبستگی دو سوگرا و سرسختی قادرند بطور معناداری سلامت روانی را پیش بینی نمایند. دراین پژوهش تاب آوری بهترین پیش بینی کننده سلامت روان شناخته شده است. لذا تابآوری میتواند میزان بالایی از تغییرپذیری سلامت روان را در شرایط ناگوار تبیین نماید و توجه به تاب آوری بویژه در بهداشت روانی هنگام فاجعه ها ضرورت دارد.
موضوع محوری محققان تاب آوری، شناسایی عوامل محافظتی و آسیب پذیری است که ممکن است اثر منفی مغایر با برنامههای زندگی را تغییر دهد. روشن کردن اصطلاحاتی چون عوامل محافظتی[30] و عوامل آسیبپذیری[31] برای تحقیقات آینده حیاتی است. اصطلاح عوامل محافظتی به چیزهایی که تاثیر عوامل خطرساز را به فاکتورهای مثبت تغییر میدهد، اشاره دارد. درهر حال از نقطه نظر علمی بررسی همه انواع فرایندهایی که امکان دارد تأثیر بسزایی در افراد در معرض خطر بگذارند، از جمله تاب آوری حائز اهمیت و در اولویت قرار دارند (لوتار [32]و همکاران، 2006).
نتایج مطالعه در مورد مؤلفههای تابآوری نوجوانان (11 تا 15 سال) که مورد خشونت و یا سوء استفاده قرار گرفتهاند نشان میدهد که نوجوانان با عوامل خطرزای متعددی مانند بدرفتاری، فقر و تنگدستی، ابراز خشونت در جامعه مواجه هستند. لذا کفایت اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و حس رابطه داشتن با مراقبان در یک مدل ساختاری برابر در حوزههای اخیر تابآوری قرار داده شدهاند. مطالعات اخیر فرایند محافظتی و کفایت مهارت سازگاری را به عنوان مؤلفههای تابآوری در جمعیت تحت خطر بالا قلمداد کردهاند. نتایج پژوهشها نشان میدهد که کفایت وسیع اجتماعی مانند چگونگی رابطه با مراقبین بطور قوی با ساختار تاب آوری ارتباط دارد. مسیر بین تابآوری و توانایی تحصیلی بطور شگفت انگیزی کوتاه بوده و نیازمند بررسی بیشتر میباشد (راجندران و ویدکا[33]، 2006).
در تحقیقی که با عنوان پیشگیری از نشانههای افسردگی همزمان[34] در 231 نفر ازنوجوانان با مشکلات رفتاری انجام گرفت، مداخلات مبتنی بر مهارتهای سازگاری و حل مسأله در قالب برنامه تابآوری Penn[35] (PRP) طی 12جلسه بعد از برنامه مدرسه به اجرا درآمد تا از نشانههای افسردگی در دانش آموزان کاسته و پیشگیری بعمل آورد. جلسات تأکید برتکنیکهای تنظیم هیجانی، توانمندسازی شناختی و آموزش مهارتهای اجتماعی داشت. اجزاء کلیدی مداخله شامل آموزش مشارکت کنندگان برای چالش با اشتباهات شناختی، ادراک منفی از خود وتعبیر و تفسیر تجربیات بود نتایج نشان داد که برنامه در پیشگیری از نشانههای آسیب شناختی مؤثر واقع شد. ضمن اینکه مداخلات بطور کلی برای همه مشارکت کنندگان سودمند بود یافتهها نشان داد که مداخلات خصوصاً برای پیشگیری از نشانههای افسردگی در جوانانی که قبلاً سطوح معناداری از مشکلات رفتاری داشتهاند مؤثرتر است (کاتولی[36] و همکاران، 2006).
در تحقیقی به منظور شناسایی متغیرهایی که بر تشخیص و درمان و سازگاری روان شناختی کودکان سرطانی انجام گرفت مشخص شد که عواملی از جمله عملکرد جسمانی، میزان شدت بیماری، حالات عود و برگشت بیماری و مراحل درمان سرطان همچنین بافت خانوادگی و استرسهای والدینی و خطرسازهای روان شناختی همراه با فاکتورهای درونی بیمار از جمله تابآوری شخصی بر بیماری سرطان فرد مؤثر است. (نیوتن[37]، 2007).
فارلین[38] و کارول[39] (2000 )در تحقیقی که با عنوان برنامه مداخله گروهی برای افزایش سلامت روان شناختی نوجوانان در معرض خطر انجام دادند معتقدند که امکان تلقین مهارتهای تابآوری درفضای درمان گروهی برای نوجوانان بیشتر فراهم است. آنها تاب آوری را برابر با توانایی فرد برای غالب آمدن بر موانع زندگی و دنبال کردن مسیرهای خود شکوفایی علیرغم همه مشکلات میدانند. برنامه درمانی آنان نیمه ساختاری و مشتمل بر 12 جلسه یک ساعته برای نوجوانان آسیب پذیری طراحی شده بود تا در مراحل رشد توانمند گردند. از نظر آنان گروه درمانی فضای ایده آلی را برای مداخله مناسب دوره نوجوانی فراهم میآورد بویژه اگر بطور شایسته رهبری شود. فارلین و کارول معتقدند که صفات شخصیتی اثر شدیدی در توانایی فائق آمدن بر چالشهای زندگی که مورد هدف قرار میگیرند دارد. برنامه مداخلاتی شامل 6 نفر از نوجوانان گروه آزمایشی بود که آشکارا تمایل به خود شکوفایی داشتند و از گروه کنترل که مداخله دریافت نکردند یک نیمرخ مقایسهای تهیه گردید. هدف این بود به افراد شرکت کننده در تحقیق کمک شود تا نگرش و رفتارهای تاب آوارانه بیشتری را انتخاب کنند. نتایج مطالعه پیشنهاد کرد که امکان تلقین مهارتهای تاب آوری وجود دارد. برای 6 نفراعضای گروه آزمایش نمرههای سلامت روانی افزایش مشهودی داشت. از بین دو نفر باقی مانده یک نفر تا حدودی آسیب پذیریاش بهبود یافت. نتایج نشان داد که افرادی که زیر چتر تاب آوری قرار گرفتند اظهار داشتند که میتوانند تاب آوری را مدیریت کنند. علاوه بر این بنظر میرسد مدارس میتوانند نقش هدایتی در مدیریت تاب آوری را از طریق مداخلات گروهی فراهم آورند.
تحقیقاتی که در زمینه بیماران دیابتی انجام شده نشان داد که بسیاری از محققین برعوامل خطرآفرین و موانع مدیریت کردن دیابت بیش از کیفیت تابآوری افراد در پیشرفت این بیماری تأکید دارند،در حالیکه مراقبت از دیابت مستلزم سلامت هیجانی بیماراست. تحقیق روی بیماران دیابتی نشان داد که آموزش تاب آوری علاوه بر سازگاری با دیابت نوع دو در افراد باعث بهبود مهارتهای سازگاری با دیابت ، زندگی شادتر، کمک به دیگران و احساس امنیت میشود. بنابراین بهسازی روانی اجتماعی و فیزیولوژیکی به افراد دیابتی کمک میکند تا درمقابل ناامیدی مقاومت نمایند(براد شاو ، ریچاردسون وکول کارنی[40]،2007 ) .
در پژوهشی با هدف بررسی تأثیر تاب آوری بر سلامت روانی و رضایت از زندگی که با 287 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز انجام شد از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) استفاده شد. یافتههای پژوهش همانند سایر بررسیها (سیلیگمن، 1994) و (لازاروس، 2004) نشاندهنده نقش مؤثر توان تاب آوری در میزان سلامت روانی ورضایت مندی از زندگی بود. اما چگونگی این تأثیرگذاری بر دو متغیر (سلامت هیجانی ورضایتمندی از زندگی) متفاوت بوده است. به این ترتیب که متغیر تاب آوری برسلامت هیجانی اثر مستقیم و بر میزان رضایت مندی از زندگی اثر غیرمستقیم داشته است. به بیان دیگر نخستین اثر ارتقاء توانمندیهای فرد در زمینه تاب آوری، کاهش مشکلات روانی وهیجانی و همچنین افزایش میزان سلامت روانی و نتیجه این دو افزایش میزان رضایت مندی فرد از زندگی است. یافتههای این بررسی نقش پیش آیندی متغیر تاب آوری بر پیامدهای سازگارانه (کامپفر، 1999) را تأیید نمود. این یافته گویای اهمیت تقدم تغییر احساسات (مشکلات هیجانی) بر تغییر نگرش (رضایت از زندگی) بود. شاید بتوان گفت که تغییر دراحساسها میتواند تغییر در نگرش فرد درباره زندگی و محیط پیرامون را در پی داشته باشد هر چند تغییر دراحساسها به تغییر در نگرش درباره پدیدهها میانجامد، تغییر در احساس، خود ریشه در مجموعهای از مهارتها و توانمندیها دارد و این توانمندیها آموختنی هستند. از این رو میتوان با طراحی برنامههای آموزشی مناسب احساسها و نگرشهای مثبت را در افراد ایجاد نمود . ( سامانی و همکاران ،1386).
با توجه به تأکید متخصصان برآموختنی بودن مهارتهای گوناگون تاب آوری (وینا[41] ، 2003، استرنبرگ و بری[42]، 1994) میتوان با آموزش این مهارت ها به افراد، سطح سلامت روانی و هیجانی آنان را افزایش داد و از این رو احساس رضایت مندی از زندگی را در آنها بالا ببرد.به باور استرنبرگ و بری (1994) با آموزش مهارتهایی همانند مهارتهای ارتباطی، مقابله، جرأت بخشی و ابراز خود میتوان تاب وری و به دنبال آن سطح سلامت افراد را افزایش داد ( به نقل از سامانی و همکاران ،1386).
در پژوهشی که به منظورکمک به درک کیفیت زندگی به عنوان تجربه مبتنی بر شرایط جامعه انجام شد، به این منظور تعداد 125 نفر از افراد غیربالینی مبتلا به ایدز تحت آموزش تئوری تابآوری خانوادگی و ارزیابی شناختی برپایه مفاهیمی از قبیل خوشبینی و عدم قطعیت قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش این دو روش میتواند پیشبینی کننده خوبی برای کیفیت زندگی باشد. در سرتاسر مدل پیشبینی، مشتمل بر سر دسته متغیرهای پیشبینی کننده، ارزیابی شناختی، تابآوری خانوادگی و پیشرفت بیماری بود، یافتهها بالغ بر % 60 واریانس در کیفیت زندگی افراد مبتلا به ایدز را نشان داد ( فراین، بروین،فانگچان،تسجوپ[43] ،2008 ).
به منظور ترسیم نیمرخ روانی اجتماعی برای بازیابی نوجوانان بازمانده از طوفان کاترینا تعداد 83 نفر در سنین 13 تا 17 سال انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس تاب آوری کودکان و نوجوانان جمع آوری شد. یافتهها نشان دادند که برخی افراد منبع تاب آوری پائینتر از متوسط داشتند. مؤثرترین این منابع استعداد افراد در داشتن نگرش مثبت، سؤال کردن و دریافت کردن کمک و حل کردن مسائل منعکس شده است. توان دیگر تابآوری در شکل احساس آرامش و راحتی با سایر افراد پدیدار میشود. یافتهها همچنین نشان داد که جمعیت با تابآوری بالاتر از متوسط، در مقابل واکنشهای روان تنی، حساسیت و آسیب پذیری نشان میدهند.که برای مداخلاتی از قبیل انجام فعالیتهای حمایتی- اجتماعی معنادار و تأکید بر بازسازی اجتماعی از طریق بیرونی کردن سرگذشت حادثه و ارائه خدمات یادگیری پیشنهاد شده است (نلسون[44]، 2008).
[1] – resilient therapy -2 accepting -3 conserving -4 commitment -5 enlisting -6 basics -7 belonging –
8- Learning -9 coping -10 core self
[11]– North
[12] – Syme
[13] – Feeney
[14] – Shipley
[15] – Marmot
[16] – Yen
[17] – Syme
[18] – Richardson
[19] – self- righting
[20] – Brooks & Goldstein
[21] – RT- Resilient Therapy
[22] – inzlicht ، Aronson ، Good & Mc kay
[23] – Drory & Florian
[24] – ego-resiliency
[25] – Block
[26] – Kremen
[27] – Klohnen
[28] – Letzring,T,D
[29] – Powell,J,L
[30] – protective factors
[31] – vulnerability factors
[32] – Luthar,S,S
[33] – Rajendran,K & Videka
[34] – co- occurring depression symptoms
[35] – Penn Resiliency Program چون این تحقیق در دانشگاه پنسیلوانیا انجام شده مخفف پنسیلوانیا است،penn
[36] – Cutuli,J,J
[37] – Newton
[38] – Farlane,M,K
[39] – Carol,L
[40] – Bradshaw,B,G. Richardson,G,E. Kulkarni,K
[41] – Weena,C
[42] – Sterenberg & Bry
[43] – Frain,M,P. Berven,N,K. Fongchan & Tschoop,M,K
[44] – Nelson,L,P