
الگوهای ارتباطی خانواده
آگوست 18, 2018الگوهای ارتباطی خانواده
کلین[1] و وایت[2](1996، به نقل از سیگلمن[3]، 1999) معتقد است نظریهی سیستم ها، خانواده را به صورت سیستم در نظر می گیرد. در این دیدگاه، هر بخش بر بخش های دیگر هم تأثیر می گذارد و هم از آنها تأثیر می پذیرد. بسیاری از متخصصان، به جای معرفی خانواده به عنوان یک سیستم یا گروه پردازش اطلاعات یا جامعه ای با فرصت مبادله بین اعضای آن، خانواده را به عنوان نوعی ارتباط و گفت و شنود معرفی می کنند (فیتزپاتریک، 2004).
واتزلاویک[4]، بیوین[5] و جکسون[6]، 1967،) به نقل از کلارک[7] و شیلدز[8]، 1997(، خانواده را سیستمی قانون گذار تعریف می کنند که اعضای آن به طور دائم در حال تعریف و تجدید نظر در تعریف ماهیت روابط خود بر مبنای الگوی ارتباطشان هستند. شناخت این الگوها به شناخت بعضی از جنبه های عملکرد خانواده کمک می کند. در واقع، شناخت انواع مختلف الگوها و سبک های ارتباطات خانوادگی، علاوه بر توصیف، به پیش بینی و توضیح عملکرد خانواده و توصیه و تجویز های مربوط به آن هم کمک می کند (فیتزپاتریک، 2004).
فیتزپاتریک و نُلر[9](1993)، خانواده را به عنوان گروهی از خویشاوندانی که هوِیّت گروهی و حس مشترکی از خانه را ارائه می دهند و گذشته و آینده مشترکی را تجربه می کنند، تعریف کرده اند. به اعتقاد نُلر و فیتزپاتریک (1993)، خانواده، توسط سه مقوله تعریف می شود: ساختار[10]، وظیفه مداری[11] و فرایندهای تبادلی[12]. در تعریف ساختاری، سلسله مراتب اعضای خانواده از لحاظ قانونی و زیست شناختی با توجه به سن و جنس مورد توجه است. تمرکز بر نیازهای روانی اجتماعی خانواده، در تعریف وظیفه مداری گنجانده می شود؛ و فرایندهای تبادلی بر احساسات و پاسخگویی دو جانبه اعضا به یکدیگر تأکید دارد.
فیتزپاتریک (2004)، الگوهای ارتباطات خانوادگی را، چگونگی تعامل بین اعضای خانواده برای رسیدن به عقاید مشترک و نحوهی اتخاذ تصمیمات توسط خانواده تعریف می کند. ریچی و فیتزپاتریک(1990، به نقل از فیتزپاتریک، 2004)، دو بعد جهت گیری همنوایی و جهت گیری گفت و شنود را در الگوهای ارتباطات خانواده، شناسایی کردند.
کوئرنر و فیترزپاتریک(1997)، جهت گیری گفت و شنود را این گونه تعریف کرده اند که میزان تحقق شرایطی در خانواده که در آن، همهی اعضای خانواده به شرکت آزادانه و راحت در تعامل و بحث و تبادل نظر دربارهی طیف وسیعی ازموضوعات تشویق می شوند. کوئرنر و فیتزپاتریک (1997)، جهت گیری همنوایی را میزان تأکید بر همسانی نگرش ها، ارزش ها و عقاید اعضای خانواده تعریف می کنند.
ترکیب این دو بعد، چهار طرحوارهی ارتباطات خانوادگی را شکل می دهد( فیتزپاتریک و ریچی، 1994) که الگوهای ارتباط خانواده خوانده می شوند (کوئرنر و فیتزپاتریک، 1997، 2002). آنها چهار نوع خانواده را این گونه معرفی کرده اند:
خانواده توافق کننده[13]، خانواده کثرت گرا[14]، خانواده حفظ کننده[15]، خانواده به حال خود واگذاشته[16] که در شکل 1-2 قابل مشاهده هستند.
خانوادههای توافق کننده: در این خانوادهها، گفت و شنود و همنوایی بالایی وجود دارد؛ از یک سو علاقه به ارتباطهای باز و از سوی دیگر حفظ سلسله مراتب موجود، اهمیت دارند. فرزندان این خانواده ها معمولا، برای گفت و شنودهای خانواده ارزش قائل هستند. آن ها با عقایدی که در مسیر عقاید و ارزشهای والدینشان است هماهنگ می شوند و در برابر چیزهایی که آن ها را از باورهای والدینشان دور می کند، مقاومت می کنند. پدر و مادر هم ضمن علاقهی فراوان به فرزندان و تصمیمات آنها، در نهایت خودشان تصمیم میگیرند ( فیتزپاتریک، 2004؛ کوئرنر و فیتزپاتریک، 1997، 2002a، 2002b ).
خانوادههای کثرت گرا: این خانوادهها در بعد گفت و شنود بالا و در بعد همنوایی پایین هستند. در این نوع خانواده، پرورش مهارت ارتباطی و باور های مستقل در فرزندان در اولویت است. موضوعات، سرگشاده مطرح میشوند و همهی اعضا در آن شرکت دارند. پدر و مادر ضرورتی برای کنترل فرزندان یا تصمیم گیری برای آنها نمی بینند. آن ها به فرزندان اجازه میدهند به طور برابر در تصمیمگیریها شرکت کنند. آنها در تصمیم گیری، بیشتر تحت تأثیر عقاید منطقی قرار می گیرند و ضمن احترام به دیدگاه والدین، خودمختار هستند ( فیتزپاتریک، 2004؛ کوئرنر و فیتزپاتریک، 1997، 2002a، 2002b ).
خانوادههای حفظ کننده: در این خانوادهها همنوایی بالا است اما گفت و شنود کم است و بر پیروی از مرجع قدرت که پدر یا مادر است تأکید میشود. به تفکر و ارتباطات باز اهمیتی داده نمیشود. پدر و مادر معتقدند باید برای تمام اعضای خانواده تصمیم بگیرند و دلیلی برای توضیح تصمیماتشان نمیبینند. اعضای این خانواده همنوایی خشک یا غیر قابل انعطافی دارند و هیج نظری آن ها را وادار به بحث کردن نمی کند. فرزندان در این خانوادهها ارزش کمی برای گفتگو قائلند و به تصمیمگیریهای خودشان بی اعتمادو بدبین هستند (چنی، مک لئود و اتکین[17]، 1971، به نقل از کواستن[18] و اندرسون[19]، 2004).
خانوادههای به حال خود واگذاشته یا بی قید: این خانوادهها در هر دو بعد همنوایی و گفت و شنود، پایین هستند. میزان تعامل اعضای خانواده بسیار کم است و موضوعات کمی هستند که دربارهی آنها گفت و گو میشود. پدر و مادر معتقدند که همه اعضا باید قادر به تصمیم گیری باشند اما بر خلاف خانواده های کثرت گرا، به تصمیم فرزندان و گفتگو اهمیتی نمیدهند. آن ها ارزش کمی برای گفتگوهای خانوادگی قائلند و خودشان همه تصمیمات را می گیرند و فرزندان بیشتر تحت تأثیر گروه هم سن و سالان خود به تصمیم گیری می پردازند. این خانواده ها مانند خانواده های حفظ کننده، تعارض را تهدید کننده میدانند زیرا میتواند همین مقدار کم انسجام موجود را نیز، از بین ببرد ( فیتزپاتریک، 2004؛ کوئرنر و فیتزپاتریک، 1997، 2002a
[1] – Klein
[2] – White
[3] – Sigelman
[4] – Watzlawick
[5] – Beavin
[6] – Jackson
[7] – Clarck
[8] – Shields
[9] – Noller
[10] – structure
[11] – task orientation
[12] – transactional process
[13] -consensual
[14] – pluralistic
[15] – protective
[16] – laissez-faire
[17] – Etckin
[18] – Koeston
[19] – Anderson